نویسنده:سین.میم یکشنبه 85 مهر 2 ساعت 10:43 عصر
| سراب در بیابان
در بیابانی داغ و بی نهایت اسیر سرابها شده ام سرابی که نه من را به هدف خواهد رساند و نه غیر مرا رسانده است رهایم در این کویر در این شوره زار در این شنها و ماسه ها شنهایی که باد، آنها را به هر سو می برد گوشهایم صدای زوزه باد را در چرخش میان زمین و هوا می شنوند و دیگر هیچ نمی شنوم هیچ تشنگی مرا هلاک کرده است تشنگی و ترس از مرگ در این کویر، تنها و سرگردان، خسته و بی هدف مرا به تلاش برای فرار از آن وادار می کند به این سو و آن سو و به دنبال سایه بان حتی یک سایه بان اما دیگر به چشمهایم هم اعتماد نمی کنم و این ظلمات است تاریکی، تنهایی و خسته گی خسته از زحمت برای هیچ و پوچ به دنبال خود می گردم و هیچ نمی یابم و تنها به یک چیز می اندیشم
الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور (خدا یاری رسان مومنین است و آنان را از گمراهی ها نجات می دهد)
و من ایمان دارم ایمان به یک یاری رسان و می دانم که خواهد آمد امیدم به اوست به یک تکیه گاه امن و نوایی دل بر
|
صالحین و صالحات بسم الله()